گدوک

گدوک به معنی جایی در کوه که برف زیادی می بارد و رفت و آمد مشکل است . عین زندگی ;

گدوک

گدوک به معنی جایی در کوه که برف زیادی می بارد و رفت و آمد مشکل است . عین زندگی ;

۱۴
آبان

ﺁﺩﻡ ﮐﻪ "ﻏـــــﻤﮕﯿﻦ" ﻣﯽ ﺷــــﻮﺩ

ﺧــــﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺟــــﺪﺍ ﻣﯽ ﮐــــﻨﺪ ﺍﺯ ﺟــــﻤﻊ

ﮐﻪ ﻣــــﺒﺎﺩﺍ ﺁﺳﯿــــــﺒﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺷـــــﯽ ﻫﺎﯼ ﺩﯾـــﮕﺮﺍﻥ ﺑﺰﻧﺪ

ﻣﻮﺭﺩ" ﻓﺮﺍﻣــــﻮﺷﯽ" ﻗﺮﺍﺭ ﻣـــﯽ ﮔـــﯿﺮﺩ

ﺗﻨﻬﺎﺗــــﺮ ﻭ ﺗــــﻨﻬﺎﺗﺮ ﻣﯽ ﺷـــﻮﺩ

ﺁﻧﭽــــﻨﺎﻥ ﺩﺭ" ﺗﻨــــــﻬﺎﯾﯽ" ﺧﻮﺩ ﻏــــﺮﻕ ﻣﯽ ﺷــــﻮﺩ

ﮐﻪ ﺩﯾﮕـــــﺮ ﺑﺎ ﻫﯿــــﭻ ﺗﻠﻨــــﮕﺮﯼ ﺑﺮ ﻧﻤــــﯽ ﺧــــﯿﺰﺩ

ﻭ ﺍﯾـــﻦ ﺁﻏــــﺎﺯ ﺗﻠﺦ ﯾﮏ" ﭘﺎﯾــــﺎﻥ" ﺍﺳـــت...

  • سمیرا ملک پور
۰۸
آبان

کارهای زیادی هست که انجامشون اوج هراسیه

تو این مدت خیلی چیزا رو دیدم که شادی درونی رو ما رو میکشن از ترس اینکه شادی در ما وسعت نگیره

با موبایل ور رفتن

تلویزیون و فیلم دیدن

پز دادن چیزای خوب

وظیفه انگاشتن یک رفتار خوب

دلیل منفی پیدا کردن برای فرصت هایی که زندگی بهمون میده

فکر کردن به ناپایدار بودن خوشی ها تو اوج خوشی

نگرانی در مورد اتفاقایی که نیفتاده

  • سمیرا ملک پور
۰۷
آبان

اینکه من بد باشم یا خوب

انتخاب من است

اما آنکه تو مرا همواره خوب طلب کنی

و بدی هایم را نپذیری...

انسانیتم را به قتل نشسته ای؟

  • سمیرا ملک پور
۰۱
آبان

روی نزدیکانت حساب میکنی

درد هایت را شریک میشوی

شادیهایت را.....

و دلت آنجا میشکند و برای همیشه با خدایت تنها میمانی ،

که تاب تحمل درد هایت بیش از توانشان است

آنقدر که دیگر نمی فهمند حرف تو را.

...

سکوتم را با آنها شریک می شوم برای همیشه

و تنها با خدایم درد هایم را به صبوری می نشینم


.....

زمانی طول می کشد اما سکوت هم یک درمان است...

  • سمیرا ملک پور
۲۹
مهر

وقتی گوشی نیست

درکی نیست

پس حرفی نیز نیست.

روزه ی سکوت چقدر به حال زمانه ی من می آید.

  • سمیرا ملک پور
۲۴
مهر

در سر هزار فکر می دهد گذر مرا

در دل هزار شور می دهد سفر مرا


سر بی خبر زجااااان من است و دل نیز هم

جانا رها کن زین هر دو دردسر مرا


خدا کند روز بیاد که سر از زندگی در بیارم. 

نمیفهممش...... :(

  • سمیرا ملک پور
۲۳
مهر

امروز آخرین صفحات کتاب "اوج هراسی " گی هندریکس با ترجمه فرناز فرود ، رو تموم کردم.

مفهوم جالبیه. یه مفهوم جدید واسه مچ گیری خودمه.

همه اون موقع هایی که به شرایط فعلی اکتفا می کنم

همه اونجاها که جر و بحث می کنی

همه اونجاهایی که اولویت هام رو با خودم چک نمی کنم

همه اونجاها که به جون زمان و وقت قر می زنم که همیشه برای من کم میاد

...

خلاصه که ارزش یکبار خوندن که حتما

ارزش چند بار خوندنم داره.



خوبی کتابای این تیپی حداقل چیزی که داره آگاهیه.

حتی بعد از اینکه کار اشتباهی انجام میدی این رو خیلی خوب میتونی تشخیص بدی

و معتقدم ناخودآگاه احتمال اشتباه بعدی رو کمتر می کنه.

و خودش یه گام به جلوست.


  • سمیرا ملک پور
۱۷
مهر
قانون 4: خلوت روزانه

من برای اینکه بتونم از بحران ها و روزهای سخت تر زندگی رد شم بایم مواظب خودم باشم

این روزا ناخواسته شستم رو تو مشتم نگه می دارم یا با دکمه ای ، زیپ کیفی ... هی بازی می کنم

و اینا یعنی کودکم نگران و مضطربه?!!!

برای اینکه بتونم تو این جور مواقع از کودکم مراقبت کنم باید در طول روز دقایقی رو باهاش خلوت کنم.

و این قانون جدیدمه.

هر روز یه خلوت خودمونی با کودک درونم

  • سمیرا ملک پور
۱۷
مهر

دیشب داشتم قسمتی از کتاب شفای کودک درون رو می خوندم

فهمیدم خیلی از کارهایی که برای دیگران انجام می دم برای وابسته کردن اونها به خودم و ایجاد حس مهم بودن خودمه. مثلا من خیلی حضورم مهمه ... .

بیچاره دیگرانی که دل به محبت من می بندند ;)

آآآآآآی دیگران مواظب خودتون و محبت های وابسته کننده من باشید.

منم مواظبم از این به بعد :)))))

  • سمیرا ملک پور
۱۷
مهر

قانون 2: هر روز نیم ساعت آهنگ گوش بدم.

قانون 3: زمزمه آهنگ آزاد.

(مثل بچگی هام. همه کارای روتین مثل ظرف شستن ، جارو کردن و ...  رو با آهنگ و زمزمه های زیر لب همراه می کردم.اما بخاطر آزاری که برای اطرافیان (بخصوص مامان و سمیه) داشت به مرور ساکتش کردم. الانا فقط زمانی زمزمه می کنم که می خوام ذهنم رو از اوج فکرا خارج کنم.اما می خوام این عادت دوست داشتنیم رو دوباره از سر بگیرم. کودکم زمزمه کن بی ملاحظه خیلی چیزاااااا.

 

پس،  موسیقی فراموش نشه ;)

  • سمیرا ملک پور